Thursday, July 28, 2011

کتاب جنگ در ترکمانیه-- درباره جنگ گوک تپه

جنگ در ترکمانیه

نوشته: سرهنگ نیکولای گرودِکوف
ترجمه: آمان الله میرزا، مترجم ناصرالدین شاه

   توضیح: به هنگام لشکرکشی روسیه برای تسخیر سرزمین تورکمن به سرکردگی ژنرال اسکوبلف در سال ۱۸۸۰، افسر ارتش روسیه سرهنگ نیکولای گرودِکوف که مشاور ارشد اسکوبلف و مأمور ویژه ارتباط با دولت ایران در ایام لشکرکشی بوده، تمامی وقایع مربوط به قشونکشی و قتل عام تورکمنها را به رشته تحریر در آورد. نوشتۀ او در سال ۱۸۸۳ در چهار جلد در سانکت پطربورگ به چاپ رسید[1]. این اثر که در بیان حقایق مربوط به قتل عام تورکمنها بسیار حائز اهمیت است متأسفانه تاکنون به زبان تورکمنی ترجمه نشده است ولی به دستور ناصرالدین شاه بخش هایی از این کتاب با عنوان "جنگ در ترکمانیه" به فارسی برگردانده شد. مترجم مخصوص ناصرالدین شاه بخشهایی از جلد اول (مربوط به بخش جغرافیای منطقه) و جلد سوم کتاب گرودِکوف را به فارسی برگردانده است. ترجمه کتاب گرودِکوف در بخش نسخه های خطی کتابخانه ملی ایران (تهران) تحت شماره ۷۳۳ ف نگهداری میشود.
ادامه ورودی

[1] N.N. Grodekov: Voyna v Turkmenii. S.Peterburg. 1883

Wednesday, July 20, 2011

 تورکمن کالینداری

جولاى(تير- مرداد) آيئنداقــى واقعالار


1 جولاى  1951   توركمنيستاندا عليملار آكادمياسى دؤره ديلدى. 1998- نجى يئلدا نيازوف اونى ياپدى


 

Monday, July 18, 2011

عمر خیام

دوغلانی: ۱۸ می ۱۰۴۸ م
اؤلومی: ۴ دسامبر ۱۱۳۱

روبــاغـئـلار


تورکمنچأ ترجیمه ادنلر:

رحمان رجب اوف (رجب رحمانی) 
بایرام محمد آخوندوف (مدرسی)


"تورکمنیستان" نشریاتی
آشغابات. ۱۹۷۷
ایلکینجی چاپی: تورکمنیستانینگ کتاب پالاتاسی
روس کریل حاطیندان عاراپ- پارس حاطینا گچیرن:
آرنه گلی (آقمیرات گورگنلی)
جولای ۲۰۱۱

بایرام محمد مدرسی و رجب رحمانی از انقلابیون تورکمنصحرا بودند که در سال ۱۹۴۷ به ترکمنستان پناهنده شده و در آنجا به کارهای علمی و تحقیق درباره ادبیات تورکمن پرداختند و کارهای با ارزش علمی تقدیم جامعه تورکمن نمودند. هر دوی این عزیزان در آشغابات متوفی و در آنجا به خاک سپرده شدند.
---------------------
گلینگ، میحانادا دوروپ گِچـِلینگ،                شادلئقدا بیر کأسه اوروپ گچلینگ،
قورحانی، سللأنی می یه چالشئپ،                متجیده اومزومئزی اوروپ گچلینگ.

مندن محمده یتیرینگ سالام،                      حورمات بیلن سونگرا آیدئنگ بیر کلام!
تورشی چالئ حالال ادیپ شریغات،             نیچۆن قیزیل میی ادیپدیر حارام؟

منینگ طاراپئمدان خیامه سالام،            سونگرا آیدئنگ: "خام اکن ینگ ای، خیام،
من حاچان آیتدئم می حارام دییپ؟                 عاقئللا حالالدئر، آقماغا حارام".
حاص دولوسی      

Wednesday, July 13, 2011

از جنبش مبارزاتی تورکمن ها

یک سند تاریخی!
طرحی برای خودمختاری خلقها و برقراری فدرالیسم در ایران!
کنفرانس همبستگی خلقهای ایران
تهران ۲۹-۲۷ تیرماه ۱۳۵۸
شرکت کنندگان:
کانون فرهنگی خلق عرب ایران
سازمان دمکراتیک مردم بلوچستان و خانه بلوچ (ناظر)
گروه بررسی مسائل آذربایجان
ستاد مرکزی شوراهای ترکمن صحرا
حزب دمکرات کردستان ایران
جمعیت کردهای مقیم مرکز
سازمان چریکهای فدائی خلق ایران- شاخه کردستان
جبهه دمکراتیک ملی ایران.
-------------------------------
در این نشست طرح خودمختاری و فدرالیسم در ایران تدوین و برای بررسی نهایی به پیشنهاد ارائه گردید. ولی ج. اسلامی نه تنها به این خواسته ها وقعی ننهاد، بلکه جواب این پیشنهاد و پیشنهادهای دیگر ملل تحت ستم را با گلوله پاسخ داد. در این سند برخی نکات مثبت و چشمگیر مشاهده می شود که با توجه به شرایط و مقطع زمانی خویش پروگرسسیو و پیشرو محسوب می شود. به عنوان نگاهی به اسناد جنبش مبارزاتی ملت تورکمن این سند را در اختیار خوانندگان قرار می دهیم.

Tuesday, July 12, 2011

جوابی به یک جواب

یا سکوت یا جواب دندان شکن

پاسخی بر تحریفات تاریخی سازمان اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران!

 این عنوانی بود که دوست ما آقای ت. آتابای در تاریخ سیزده تیر سال 90 شمسی در سایت "ترکمنصحرا مدیا" به چاپ رسانده بود. که به نظرم برخی نکات مطروجه نارسا آمد. چرایش را در خطاب به خود ایشان معروض می دارم:

آقای آتابای شما در جواب به اراجیف مزدور اطلاعاتی رژیم خیلی مهارت بخرج ندادید، که صد البته می توانستید و در توان شما است که به این اراجیف بخوبی پاسخ دهید. ولی به مسائلی پرداختید که کمتر ربطی به موضوع  داشت. آن مزدور اطلاعاتی در صفحه نخست مسئله ترکمن نوشته بود که ترکمنها ده ها سال است که سکوت کردند و در جنبش دخالتی نداشتند. کاش به این مسئله جواب می داید، می گفتید که چسان بیش از بیست نفر از بهترین فرزندان ما را در سال 50 تحت شکنجه ساواک معیوب ساختند، کاش می گفتید که مجسمه شاه لعنتی را در میدان مرکزی گنبد منفجر کردند. ولی جنابعالی به مسئله ای دیگر پرداختید. که جواب و دلایل قانع کننده ای برای اراجیف به خوانندگان شما نمی دهد می پرسید چرا؟
  در همین مقدمه نوشتید که حرکت تورکمنها ربطی به چریکها نداشت ولی بلافاصله می فرمائید- این حرکت فدائیان ترکمن--- آیا این اظهارتان ضد و نقیض نیست؟ مگر فدائیان ترکمن چیزی جز چریک فدائی بود؟ آیا گروه فدائیان ترکمن در باغ ملی گنبد در بهمن 57 عکس عثمان آخون ها را به نمایش گذاشتند و یا چگوارا و گلسرخی و جزنی را... و چه کتابهایی را رو میز فروش داشتند؟


آیا عکس یک ترکمن مبارز یا شهید را می بینید؟
.... بعد مختومقلی را می برید به هندوستانی که اصلا او در خواب ندیده هندوستان کجاست- یک بدبختی فلک زده ای  بنام قلیچ موللی یف اشعاری را به شاعر ملی نسبت داده از قبیل "هندوستاندا آرزوم" و شما آنرا ملاک قرار می دهید. و بعد کتابهایش را به جیحون می اندازید که همه اش خیالبافی های مأتی کوسایف و بای محمد قارریف است. از آن گذشته دوره زندگی مختومقلی کجا و صفویان کجا؟ آیا جنابعالی دلیلی دارید که مختومقلی در زندان استرآباد به بند کشیده شده بود، چرا که ما این موضوع را برای اولین بار از شما می شنویم. لطفا در مواردی که اطلاعات کافی نداریم اظهار نظر قطعی نکنیم... بگذریم که این خود بحثی جداگانه است و ربطی به جواب تراوشات میکرب گونه وزارت اطلاعات ایران ندارد...
   شما مرحوم آبایی را در صف ارانی قرار دادید. خیر اصلا اینگونه نبود. معلم ساده ای چون آبا آبایی کاری به این جریانات نداشت. آمده بود تئاتر "ظفر" (وصف پیروزی استالین بر فاشیسم) حزب توده را در کومیش تپه در انبار نازمحمد چوده ای تماشا بکند که با گلوله سرپاس صارمی به هلاکت می رسد. اصلا آبایی با جریان حزب توده و ارانی رابطه ای نداشت. این را می توانید از پسرش که اینک در گنبد زنده است بپرسید. یا کاشکی از مرحوم عاشورپور  می پرسیدید.
  بعد می روید سراغ عثمان آخون و... که اصلا ربطی به جوابگوئی به آن آراجیف ج. اسلامی نداشت. بیچاره عبدالرحمان ندیمی را هم در گنبد کشتید. در صورتی که افسران خراسان در گنبد به خلع سلاح هیچ پادگانی دست نزدند. (پاسگاه مراوه دپه را خلع سلاح کردند- در روز بیست و هفتم تیر 1324) داشتند می گذشتند که شهربانی و ژاندارمری در گنبد به سوی شان آتش گشود و هشت نفرشان را بهلاکت رساند. سروان ندیمی از طریق بندرترکمن به جلفا و از آنجا به شوروی پناهنده شد و در سال 1975 در شهر ایوانف دار فانی را وداع گفت. بگذریم، شاید بعدا در این باره معلومات بیشتری کسب خواهید کرد.
آقای آتابای! این عزیزانی که نام بردید (گوگلانی ...) نه در نتیجه مسئله آذربایجان بلکه اقدامات بربرمنشانه سروان دیده ور ها در گرگان و گنبد و بگیر و ببندهای افسران پادگان گنبد مجبور به ترک وطن شدند. شایان ذکر است که سرهنگ خطیبی خیلی دیر، بعداز دستگیری روزبه به ترکمنستان آمده بود.
  مرقوم فرمودید: "بخشی از نیروهای جوانتر ترکمن چون دانش آموزان و دانشجویان، فرهنگیان ترکمن که تحت تاثیر فعالیت های جریانات چپ بویژه سازمان فدائی و حزب توده قرار داشته اند..." پس حرکت جوانان آن دوره ترکمن، بی تأثیر از فدائی نبوده... اصرار شما مبنی بر تشکیل "صف مستقل" آب در هاون کوبیدن است، چرا که چنین چیزی خیلی کم مایه بوده و اکثرا جوانان ما در آن دوره عاشق آرم کلاشینکف فدائی بودند..  و با این حرفتان، متأسفانه گفتارتان در صورت مقدمه تان خودتان را برهم ریختید. اگر چنانچه در مورد صف مستقل مبارزین تورکمن اطلاعاتی دارید ما را هم بی نصیب نگذارید.
بعد دوباره بجای پاسخگویی به اراجیف، کلی گوئی می فرمائید.
 من می دانم که اطلاعات تان در مورد حوادث گنبد دقیق است. ولی به تحلیل دقیق آن نمی پردازید، علتش را نمی دانم. مثلا می گویئد در ششم فروردین برای نه گفتن به رفراندوم در باغ ملی جمع شدند. ولی اعلامیه کانون را دوباره بخوانید که می گوید، تشریح و علت شرکت نکردن:
یک- تشریح مواضع کلی خود   دوم- علت شرکت نکردن در رفراندوم—که فرق دارد با نه گفتن
 
و  در جائی دیگر شهید صفرگل خالد راده را با شهید بایرام بی بی ملتی اشتباه می گیرید. شما هنوز جوانید و حافظه تان باید خوب کار کند.
  بقیه مطالبتان تا آخر بجای پاسخگویی دقیق به اراجیف وزارت اطلاعات، تکرار مکررات وقایع بین دو جنگ است که احتیاجی به بازنگری آن نمی بینم.
  آقای آتابای! کاشکی بجای این همه پرنویسی، بعنوان یکی از مسئولین وقایع آن دوره بهتر بود در یک صفحه یا نیم صفحه به این مزدور اطلاعاتی می گفتین که "تورکمن تا ابد برای احقاق حق خودش با چنگ و دندان نبرد خواهد کرد و دروغبافی های شما ذره ای ارزش ندارد."
به امید پیروزی ملت تورکمن در راستای احقاق حقوق غصب شده خویش
و به امید پایداری دوستی بین نیروهای تورکمن
آرنه گلی (آقمیرات گورگنلی)
مدیر مرکز مطالعات تورکمن شناسی.  دوازدهم جولای 2011

Monday, July 11, 2011

بی شرمی و وقاحت تا چه حد!

"نامیسنگا ال قویوپ، باشدان آلار چأشووی
یاغشی گون گؤرکزمأن حأضیر بولدی هیهات!

  خبر کوتاه ولی بسیار تکان دهنده بود. مقامات رسمی ج. اسلامی به غارت ثروت های ملی مان بسنده نکرده، این بار به تجاوز ناموس و شرف تورکمن دست یازیدند. بنابه اطلاعات فیس بوک "حاجی دأده" خبر از این قرار است:

"چند روز پیش موقع امتحانات دانشگاهها خبردار شدیم که یک مقام از حراست موسسه آموزش عالی گنبد که الان دانشگاه کشاورزی گنبد شده دختر های دانشجوی ترکمن رو اغفال و تهدید… می کرده است.
وقتی این خبر رو دانشجو یان پسر و یک مسئول زن (که  ترکمن هست) می شنوند با هم قرار می گذارند که دوباره که هروقت اون کثافت دختری رو به اتاقش دعوت می کنه هرطور شده از قضیه سر در بیاورند. چند تن از این دانشجو یان پسر و آن خانم ترکمن یک روز با هماهنگی از قبل، به اتاق این مقام حراست میروند و وقتی در میزنند در را باز نمی شود. آنها به زور در را می شکنند بعد می بینند که دختر ترکمن (م. ش) ساکن گنبد، تنها با اون کثافت (ریس حراست دانشگاه- جعفری) نیمه عریان و در حال پوشیدن لباسها هستند و …
  ماجرا از این قراره که این کثافت به دخترای دانشجو می گفته که اگه "پیشنهادش" را قبول کنند برایشان تو امتحانات نمره بگیره و اگه قبول نمیکردن تهدیدشان میکرد که تو امتحانات ردشان خواهد شد.
  شب همان اتفاق ساعت 1 دانشجویان خوابگاه از ترکمن گرفته تا سایر دانشجویان به شعار دادن در حیاط خوابگاه (که چند صد متری با دانشگاه فاصله دارد) می پردازند:
شعارهای دانشجویان: (جعفری بی ناموس حیا کن حراست را رها کن)- و همدست این کثافت رئیس دانشگاه (دکتر ستاریان) نیز شعار می دهند (ستاریان حیا کن دانشگاه گنبد را رها کن)
 ساعت 1:30 کار به ماموران انتظامی میکشد که با 2 ماشین الگانس و 1 تویوتا و چند سمند، نزدیک 6 ماشین از نیروی انتظامی، که قائله را ختم "بخیر" میکنند.
  بعد از این ماجرا قرار بود جعفری(رئیس حراست دانشگاه) را اخراج کنند، اما اون کثافت دوباره آن دختره را تهدید کرده که وی را از دانشگاه بیرون می اندازه و … و ازش به زور یک تعهدنامه گرفته که همه این ماجرا یک پاپوش بوده علیه این حراستیه (جعفری). الان هم دوباره خانم مسئول ترکمن و دانشجوهای پسر رو متهم کردند.
احتمال صد در صد این اوّلین قربانی نبوده که این کثافت بهش تجاوز کرده و احتمالاً آمار خیلی خیلی زیاده.
در حال حاضر دو نفر از دانشجویان ترکمن که اعتراض شدیدتری داشتند مورد مؤاخذه  قرار گرفتند و به احتمال 90% بمدت 3 ترم از دانشگاه اخراج خواهند شد.
 محل واقعه:دانشگاه کشاورزی گنبدکاووس-- رئیس دانشگاه: دکتر ستاریان-- رئیس حراست:کثافت جعفری"
--------------------------------------------------------------------------------

 و اما عکس العمل ما چگونه می تواند باشد:
 هئیتی مرکب از پزشک، خانواده دانشجوی مزبور و افراد معتمد و سرشناس تورکمن مسئله را پیگیری کنند. گزارش تهیه شده توسط این هئیت به دادستانی انقلاب اسلامی گنبدقابوس ارسال و یک نسخه آن نیز به دادستانی کل کشور ارجاع شود. مسئله را بصورت وسیع رسانه ای کرد تا افراد دیگری چون جعفری جسارت تجاوز به ناموس تورکمن را به خود راه ندهند. اگر توان اعتراض داشته باشند، روحانیون تورکمن می توانند در این امر پیشقدم شده تا روشن شدن تمامی جزئیات و به مجازات رسیدن مجرمین اعتراضات خویش را به صور گوناگون نشان دهند، حتی شده در مقابل دادستانی شهر گنبد به تحصن بنشینند. از دانشجویان معترض و دیگر کسانی که در افشای این عمل شوم دخیل بودند، رفع ظلم شده آنها بتوانند به تحصیل خویش ادامه دهند. مسلما دادستانی گنبد و دادستانی کل کشور و دیگر متجاوزین به حقوق ملی ملت ما همه از یک قماش اند و توجهی به شکایات تورکمن نخواهند کرد، ولی مسئله را می توان از طریق گوناگون پیگیری کرد.
  بی تفاوتی به این مسئله مسلما جانیان و متجاوزین به نوامیس مردم را جری تر ساخته، فردا گریبان خواهران همه ما را خواهد گرفت.
اعتراض کنیم و نشان بدهیم که هستیم-  و به همه بگوییم ملت تورکمن نمرده است!
آرنه گلی
مدیر مرکز مطالعات تورکمن شناسی
یازدهم جولای 2011

Saturday, July 9, 2011

نگاهی جامعه شناسانه

نقش اقشار گوناگون اجتماعی در روند سیاسیزه شدن ملت تورکمن
( نگاهی جامعه شناسانه به عملکرد طیف های گوناگون جامعه ما )


مقدمه
درباره چگونگی شکلگیری و تبیین روند سیاسی- اجتماعی جامعه تورکمن تحقیق همه جانبه و فراگیری صورت نگرفته و این نقصان مشکل بزرگی را در جهت یابی سیر جنبش های آزادیبخش ملی بوجود می آورد. نوشته های جسته گریخته در این باره نمی تواند رهنمون شایسته ای در تشریح و آنالیز سیر و پروسه جنبش ملی- دمکراتیک ملت ما باشد.
  در این مقاله سعی می شود که به نقش هریک از اقشار کلیدی نظیر روشنفکران، بورژوازی ملی، روحانیون، زنان... در پروسه انقلابی ملت تورکمن در تورکمنیستان جنوبی پرداخته میشود، تا به پرداخت کنندگان جامعه و جامعه شناسان ما اندک کمکی شده باشد .
                                              *****************

   پروسه شکلگیری سیاسی ملت تورکمن از نوع مدرن آن در اواخر قرن هیجده و اوائل قرن نوزده میلادی تسریع یافت. پس از فروپاشی امپراطوری شکوهمند و وسیع سالتیق ها/ سلجوق ها و هجوم ویرانگر مغولان و تیموریان بر سرزمین تورکمنها، ملت ما مجبور شد که برای حفظ تبار ملی خویش بصورت پراکنده زندگی نمایند که خود موجب بوجود آمدن طایفه ها و تیره های متعدد در بین ملت واحد ما منشاء شان به شخص واحدی بنام اوغوز خان می رسید گردید. تشدد و پراکندگی ملت واحد تورکمن و زندگی آنان زیر مجموعه ای بنام طایفه، تیره، اوروغ... از یکسو روند شکلگیری ملی به معنای جدید و مدرن آنرا به تأخیر می انداخت، از سوی دیگر این امر دست غارتگران و استعمارگران پطربورگ و یاغیان تهران را برای سرکوبی و مطیع ساختن ملت ما هرچه بازتر میکرد.
-----
ادامه ورودی- کلیک روی
 (Download now)