Saturday, January 21, 2012

کانون فرهنگی- سیاسی


چرا این همه سردرگمی است؟ چرا از نام کانون اینگونه غیرمسئولانه سوء برداشت و استفاده می شود؟ آیا کسانی که به این همه پریشانی و پراکندگی دامن می زنند نمی دانند که باید جوابگو باشند؟
"مهر" کانون که در سال 1358 بطور رسمی استفاده میشد و در آن عنوان اصلی کانون را مشاهده می کنیم!

سردرگمی (1)
http://ilguji.blogspot.com/

TÜRKMEN MEDENI we SYÝASY OJAK

کانون فرهنگی و همیاری ترکمن

این وبلاگ، نشریه ی الکترونیکی " کانون فرهنگی وسیاسی خلق ترکمن- واحدآلمان " می باشد .
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- سردرگمی (2) 
- http://medeniturkmen.blogspot.com/
کانون فرهنگی و همبستگی ترکمنهای ایران
- Iranian Turkman Cultural and Solidarity
این وبلاگ، نشریه دیجیتالـی کانون فرهنگی وسیاسی خلق ترکمن- واحد انگلستان " می باشد"
This blog is belong to Iranian Turkman Cultural and Solidarity Union – England
ایل گویجی نشریه دیجیتالـی کانون فرهنگی وسیاسی خلق ترکمن- واحد انگلستان
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
سردرگمی (3)
http://kanuntribun.blogspot.com/
نشریه الکترونیکی "کانون تریبون" تا راه اندازی وبسایت ایل گؤیجی ارگان شورای همآنگی کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن ایران

نشرّیات شورای همآهنگی کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن



Thursday, January 12, 2012

Gökdepe tragediyasy

 
گؤک دپه تراژدیسی (کولونیالیزم ینگ دؤورینده تورکمن قوربانلارینی، یادلاما گونی)
-------
تورکمنلر، کولونیالیزم ینگ قارشیسیندا واطانی قوراماقدا، و اللریندن آلینان حق – حقوقلاری قایدیپ آلماق یولوندا قوربان بولان لارینی اونوتمادی و اونوتماز.
تۆرکمنلر، 12 - نجی ژانویه گونی، اؤز واطانینی، دوغدوق توپراغینی قوراپ قربان بولونلاری یادلایارلار.
اورسیت پادشاسی نینگ قوشونی 19- نجی عاصیرینگ 2 - نجی یاریمیندا، تورکمنلری اؤز توپروغیندا اوچ گزک قیردی. ایلکینجی گزک 1873 نجی ییلدا "داش اوغوز" ولایاتیندا یاشایان تورکمنلری، و موندان 130 ییل اؤنگ، 1881- نجی یئلئنگ باشیندا گؤگ دپه قالاسیندا ، اوچونجی گزک تورکمنصحرالی تورکمنلری 1916 نجی ییلینگ دسامبر آییندا وحشیانا چوزوشلار بیلن غیریپ تالادیلار.
... تورکمنستان جمهورییتی، قاراشسیز بولوندان سونگ، "واطان، و ایل- گون اۆچین شهید بولان قاهریمانلار"، 12 – نجی ژانویه "حاطیرا گۆنی" آدی بیله گچیریلیأن دابارالاردا یادلانیار، و صاداقا بریلیپ دوغا اوقالیار.
تورکمنلر شهیدلری نینگ حاطیراسینی اونوتماز و یادلاما دابارالار گچیرمک بیلن یورکلریندأکی "اوچمئز اودی" ابدی یاشادیار.
تورکمن حالقی نینگ مدنی وسیاسی اُجاغی 2012-01-12 / 22 دی  1390
ادامه ورودی

Thursday, January 5, 2012

سیاسی- درباره تشکل ملی


قدمی بردارید!
بازهم درباره ضرورت تشکل و کار جمعی

روزی مولانا جلال الدین مولوی را برای ایراد سخن به محفلی دعوت می کنند. مکان مملو از جمعیت بود و مولانا نمی توانست وارد مکان شود. بناچار از در عقبی وارد شد. کسی که وی را می شناخت با صدای بلند رو به جماعت می کند و می گوید: "قدمی بردارید" که منظورش کمی حرکت کنید تا راه برای مولانا باز شود. مولانا می گوید: "لپ کلام من همین بود- قدمی بردارید" و از همانجا بازمیگردد.
نسلی که ما متعلق به آن هستیم دوران پرتلاطمی را پشت سرگذرانده و دوران سراسر التهاب آمیزی را سپری می کند. دورانی که در آن پیش بینی وقایع، تحلیل و آنالیز آن چندان آسان نیست. سیر رویدادها و حوادث آنچنان متحول و شتابان استکه برنامه ریزی سیاسی درایت و آگاهی و البته خرد جمعی می طلبد و اینجاست که بار دیگر ضرورت کار دسته جمعی و گروهی آنهم در یک تشکل منظم خود را نشان می دهد.
جامعه شناسی سیاسی و مطالعه وقایع یکصد ساله اخیر تورکمنهای ساکن ایران بخوبی نمایانگر این است که مردان مبارز ما چسان در میدان عملی نبرد علیه خودکامگان رشادتهای وصف ناپذیری از خود نشان داده اند، چسان آنها برای حاکم شدن سرنوشت و مقدرات خویش بر سرزمین آبا و اجدادی شان جنگیدند... ولی متأسفانه بهنگام مصالحه/مذاکره و یا گفتگو با طرف مقابل- اساسا نمایندگان حکومت نتوانستند کارآیی خوبی از خود نشان دهند. چرا؟ در این مورد به چند مثال کوتاه بسنده می کنم.
دوره اول مبارزات (1303-1290)
در اوج مبارزات جمهوریخواهی سالهای 1300 برهبری عثمان آخون، حاکم استرآباد نمایندگانی را نزد رهبران جنبش به کومیش تپه می فرستد و از آنها را برای مذاکره به شهر دعوت می کند ولی عثمان آخون از رفتن ابا داشته بجای خود وکلائی را می فرستد که آنها نتوانستند مضمون اصلی خواسته های تورکمنها را دقیقا بیان کنند و تنها چند طلب فرعی نظیر آزادی زندانیان تورکمن و برگرداندن سواران تورکمن در خدمت حاکم را مطرح می کنند. در واقع عدم وجود یک تشکل سیاسی مجرب و آبدیده سبب شکست مذاکرات می شود. (البته تحریکات حاکم و جنگ طلبی حکومت مرکزی را نباید فراموش کرد) در صورتی که در آن دوره تشکل سیاسی مجربی در تورکمنستان شمالی شکل گرفته بود. روشنفکرانی چون حان یوموت/یومودسکی، آرازمحمد وفایف، سرهنگ عوض بایف با تورکمنهای ساکن ایران در تماس بوده و از نزدیک جنبش اترک-گرگان را تعقیب می کردند، ولی سران جنبش جمهوریخواهی نتوانستند مثل آزادیخواهان آذربایجانی حزبی مانند سوسیال دمکراسی را تشکیل داده موثرتر وارد صحنه نبرد شوند و بدین ترتیب جنبش این دوره از ملت ما شکست خورد و تجربیات آن در تاریکی دهه ها مدفون و ازدسترس نسل بعدی دور گردید.
دوره دوم (1332-1320)
با فرار و یا تبعید رضاشاه و بازشدن فضای نسبتا دمکرات در ایران اشغالی، این بار روشنفکران تورکمن گرد حزب توده جدیدالتأسیس گرد آمدند. حزب در دوران فعالیت خویش در منطقه حتی یکبار هم که شده مسئله خودمختاری را مطرح نکرده و این شعار را در سرلوحه کار خویش قرار نداد. در صورتی که حزب دمکرات کردستان و فرقه دمکرات آذربایجان تمامی فعالیت خویش را در راستای بدست گرفتن امور منطقه بدست خویش قرار داده بودند و حزب بناچار از برنامه های آنان در مناطق یاد شده پیروی می کرد. روشنفکران تورکمن هوادار حزب توده بنابه مشی مسئول حزب در گرگان احمد قاسمی، فقط در متینگها و تجمعات سیاسی به انتقاد از حکومت قوام السلطنه می پرداختند و یا شعار زنده باد آذربایجان را سر می دادند. تنها در اثر سخنرانی های افشاگرانه مسئول کمیته ایالتی حزب در گنبدقابوس مرحوم غایب بهلکه بود که نخست وزیر- قوام السلطنه هیأتی را برای بررسی اوضاع منطقه به گنبد می فرستد. در واقع فقدان یک تشکل ملی خودجوش و برخاسته از دل توده ها و برهبری روشنفکران ملی سبب شکست این دوره از جنبش گشت و با دستگیری و شکنجه فعالین تورکمن بازهم سکوتی مرگبار بر منطقه حاکم گشت و این سکوت تا سالهای 50 شمسی ادامه یافت و بعلت عدم مکتوب سیر و نحوه جنبش، متأسفانه نسل بعدی نتوانستند از تجربیات آن دوره استفاده ببرند.
دوره سوم (1368-1357)
در اواخر سلطنت محمدرضاشاه، با وجود اختناق شدید و پیگرد سیاسی و جو پلیسی و بگیر وببندهای ساواک عده ای از روشنفکران تورکمن توانستند در محافل خویش در راستای حفظ فرهنگ ملی تا حد ممکن کوشیدند و عده ای بخاطر همین فعالیت به زندان افتاده تحت شکنجه قرار گرفتند. با اوجگیری مبارزات مردمی علیه رژیم عمدتا دانشجویان تورکمن در نتیجه آشنایی با گروههای سیاسی مبارز نظیر چریکهای فدایی، تشکلی بنام "فدایئان ترکمن" را برپا و با برپایی نمایشگاه عکس و کتاب در گنبدقابوس و پخش اعلامیه تا مرحله سقوط رژیم به فعالیت پرداختند که در نتیجه این اقدامات در 26 دیماه سال 1357 نخستین تشکل سیاسی و فرهنگی ملت تورکمن بنام "کانون فرهنگی و سیاسی" آغاز به فعالیت نمود. "کانون" فعالیت خویش را با شدت تمام در راستای حکومت خودمختار، تأسیس ایالت تورکمنصحرا، بازگرداندن زمینهای غصبی و نیز حفظ میراث فرهنگی ادامه می داد. سازمان چریکهای فدایی نیز برای کسب پرستیژ و بالا بردن وجهه انقلابی خویش و گرفتن امتیاز از حکومت اسلامی در کنار جنبش تورکمنصحرا قرار گرفته از آن دفاع میکرد که این حرکت آنها و میدان دادن گروه "پیشگام تورکمن" به چریکها سبب خطایی بزگ شد که در نتیجه آن رژیم به بهانه سرکوبی چریکهای کمونیست، تر و خشک را باهم سوزاند و سبب شکست سخت جنبش این دوره گردید. رهبران جنبش ترور شدند، تعداد زیادی در جنگ بهلاکت رسیدند، عده ای پس از دستگیری در بیدادگاههای رژیم به جوخه های مرگ محکوم شدند، عده ای به اسارت در آمدند و عده ای نیز مجبور به ترک وطن شدند.
در دوران مهاجرت به اتحادجماهیر شوروی سابق و حمایت حرب کمونیست شوروی از فدائیان اکثریت، روشنفکران تورکمن نتوانستند مستقلانه به فعالیت خویش ادامه دهند زیرا همه چیز باید با تأئید و موافقت سازمان پیش میرفت. نشریه "ایل گویجی" ارگان "کانون" به زائیده و در واقع بعنوان ضمیمه نشریه "کار" منتشر میشد. با روند جریان سیاست شفافیت و بازسازی گارباچوف، تعدادی از روشنفکران تورکمن که توانسته بودند از دیوار آهنین به غرب (اروپا) مهاجرت کنند جریان مستقلی بنام "تورکمستان ایران" را بعنوان ارگان "کانون" براه بیاندازند، تعدادی از صف سازمان خارج و تعدادی نیز راه بیابینی را در پیش گرفتند. "جریان موسوم به بازسازی کانون" و ادامه دهندگان نشر "ایل گویجی" از این گروهند. بتدریج و با طولانی شدن دوران مهاجرت تعدادی نیز از صف کانون بریده برای خود راه نوینی را با عنوان "تازه یول" برگزدیدند و فاتحه کانون را با نوشتن مقاله ای تحت عنوان "کانون، آن مرحوم بزرگوار" خواندند. عده ای نیز "ایل گویجی در خدمت کنفرانس سراسری" را براه انداختند و... که بررسی هریک از این جریانات از حوصله این مقاله خارج است.
در سالهای اخیر بار دیگر ایده حفظ مواریث "کانون" در بین تعدادی از فعالین سابق رشد یافت و اینبار با براه انداختن نشریات الکترونیکی از عقاید خویش در راستای حفظ تشکل ملی یعنی "کانون فرهنگی و سیاسی" دفاع کردند. با تعدد نشریات و وبلاگها و سایت های مربوط به فعالین تورکمن اینبار پدیده فعالیت انفرادی جای خویش را به کار دسته جمعی و تشکیلاتی داد که این پروسسه تا به امروز ادامه دارد.
با گسترش مبارزات ضد دیکتاتوری در ایران و افشاگری جنایات رژیم در سطح بین المللی و شرکت تعدادی از فعالین تورکمن در اجلاس حقوق بشر سازمان ملل متحد و دیگر نهادهای بین المللی بار دیگر کار دسته جمعی و تشکیلاتی ضرورت خویش را بعینه نشان داد. فعالین تورکمن که به کار دسته جمعی اعتقاد دارند با نوشتن مقالاتی به اهمیت این مسئله می پردازند.
"آب در خانه و ما تشنه لبان می گردیم"
آنهایی که به هر شکلی با ادامه فعالیت "کانون" مخالفند معتقدند که این تشکل مستقل نبوده و دنباله رو چریکها می باشد. گویا اینان فراموش کردند که خود بانیان این حرکت بودند و خود در بوجود آمدن این مسئله دخیل اند. حالا که آنها صف خویش را از جریانات به اصطلاح سراسری جدا کردند، چرا برای استقلال و برپایی "کانون فرهنگی و سیاسی مستقل" فعالیت نمی کنند؟ چرا رسالت تاریخی خویش را نیمه کاره رها می کنند.
همه ما برای گرفتن اقامت در کشورهای مختلف اروپایی خود را از فعالین کانون معرفی کرده که برای خلاصی جان خویش مجبور به مهاجرت شده ایم که این بیانات در پرونده ما در اداره مهاجرت و پلیس این کشورها محفوظ می باشد، چرا امروزه به ابهت سازمانی که با نام آن برای خود زندگی نسبتا مرفه ای در این کشورها بوجود آورده پشت می کنیم و آنرا نادیده می نگاریم.
مگر غیر از این استکه احزاب و سازمانهای مختلف در طول حیات خویش با اشتباهات فاحش و شکست های عدیده ای روبرو شده و باز با تجربه اندوزی از شکست هایشان مصممانه به فعالیت خویش ادامه می دهند و چرا ما نتوانیم با ترمیم نواقص کانون دوباره با اراده ای عظیم در کنار هم باشیم. اگر بخواهیم می توانیم.
نام و آوازه "کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن"، "ستاد مرکزی شوراهای ترکمن صحرا"، "سرزمین شوراها"، نام توماج ها در سراسر ایران طنین انداز است، سازمانهای مدافع حقوق بشری ایران و نیز نهادهای بین المللی تنها با نام "کانون" بعنوان مدافع متشکل و منظم آشناست. چرا قدر داشته هایمان ندانسته دوباره نیرو و وقت خویش را در ایجاد تشکلی موهوم صرف کنیم. ما باید برای شناساندن ظلمی که بر ملتمان می شود و افشای جنایات رژیم بر گرد  "کانون" این تشکل ملی مان جمع شویم و دوباره شعار "آغزی بیره تانگری بییر، آغزی آلانی غانگری بییر" ، "ایل گویجی، سیل گویجی" سردهیم.
آقمیرات گورگنلی
پنجم ژانویه 2012