Wednesday, December 25, 2013

کتاب جدید: نبردهای آق قلعه ؛ جنبش های ملی تورکمنها در عهد فتح علیشاه!

با شروع رقابتهای استعماری در دورهء شاه عباس، دادن امتیازات وسیع به پرتقالی ها در جنوب و ارامنه در بخشهای مرکزی و حتی پایتخت اصفهان، رقابت بر سر اخذ قراردادهای جدید به مسئله ای حاد در دربار ایران مبدل میشود. روسها زودتر از دیگران نواحی غرب دریای خزر را به مراکز تجاری خود تبدیل کرده بودند. رقابت بر سر یافتن منابع ثروتمند در شرق دریای خزر نیز به مسئله ای تقریبا بین المللی تبدیل شده بود و بویژه با تشکیل کمپانی هندشرقی پای اروپائیان، بویژه انگلیسها به استرآباد باز میشود. در سال ۱۵۶۲ فرستادهء ویژهء ملکهء انگلستان آنتونی جینکینسون سعی کرد با کمک روسها امتیاز تجارت نواحی شمالغرب و شمالشرق ایران را بدست آورد. ولی در این سالها شمشیر نادر افشار از سر تورکمنها کله مناره می ساخت و یارای هیچگونه فعالیتهای تجاری و اقتصادی را نمی داد. بگونه ای که تورکمن تابه امروز فارسها را با عنوان "قیزیلباش" خطاب می کنند. مسلما در اوجگیری قیام های ملی تورکمن ها علیه حاکمیت زور و ستم، ادامۀ تأثیر قیام آبا سردار، فراخوان های شاعر و فیلسوف بزرگمان در راستای ایجاد دولتی مستقل و مقتدر "برقرار دؤولت ایسلأرین"ِ مختومقلی، افشاگری های ذلیلی از دربار خان خیوه و اشعار شیدایی در وصف زبان مادری و الفبای تورکمنی جایگاه ویژه ای داشته است.

Täze kitap: Seljukly Türkmenleriň Taryhy I

جلد اول از «تاریخ ترکمن‌های سلجوقی (سلجوق‌نامه)»
انتشارات: انستیتوی  ملی نسخ خطی آکادمی علوم ترکمنستان.
ÝAZYJY OGLY ALY
SELJUK
TÜRKMENLERINIŇ
TARYHY
I
يازجی اوغلی علی
سلجوق نامه
Orta asyr türkmen dilinden
çapa taýýarlan
Rahmanberdi Godarow
AŞGABAT «MIRAS» 2004

 دریافت فایل کتاب سلجوق

Wednesday, June 26, 2013

تسلیت


بزرگ مرد تورکمن از میان ما رفت!

با کمال تأسف آقای دکتر بردی آهنگری، امروز بتاریخ بیست و پنجم ژوئن، بدنبال کسالتی نه چندان طولانی در سن هفتاد سالگی زندگی در تبعید خویش را وداع گفتند!
زنده یاد دکتر آهنگری از پیشروان نسلی بودند که در دهه پنجاه شمسی در اوج قدرقدرتی رژیم شاه، سکوت گورستانی چند دهۀ ناشی از سرکوبی های کودتای ٢٨ مرداد را در تورکمنصحرا درهم شکسته و تمامی مصائب، زندانها و شکنجه های ستمشاهی را بجان خریده و به تجسم و تبلوری از اعتراض ملت خود علیه ستم وتبعیض تبدیل شده بودند.
  نقش دکتر آهنگری در بحبوبحۀ انقلاب در مبارزات ملت تورکمن برای احقاق حقوق ملی و اجتماعی آنچنان برجسته بوده که روحانیون ارتجاعی در خدمت ساواک شاهنشاهی و بعدها در خدمت رژیم اسلامی برهبری آنه قلیچ آخوند نقشبندی، فتوای قتل او و یاران همرزم وی را علنا صادر کردند!
زنده یاد دکتر بردی آهنگری بدنبال انقلاب، از بنیانگذاران کانون فرهنگی- سیاسی خلق تورکمن ایران و از پیشروان برجستۀ جنبش ملی- دمکراتیک ملت خویش بوده که تمامی زندگی خود را در خدمت جنبش ملی مان قرار داده و با آن روحیۀ صلح طلبی و مسلمت جویی ذاتی خود به تلاشی بزرگ برای برقراری آتش بس و صلح و زدودن کراهت جنگ تحمیلی رژیم اسلامی، بعنوان یکی از مؤثرترین اعضای هئیت صلح تورکمنها تلاش ورزیده بودند!
اما، ایشان علیرغم اقدامات ضدجنگ و فعالیتهای آشکار صلح جویانۀ خود، بعنوان یکی از برجسته ترین و پرسابقه ترین مبارزان تورکمن مورد کین و نفرت رژیم اسلامی قرار گرفته و بهمراه تعدادی از یاران خود بدنبال جنگ تحمیلی دوم رژیم در تورکمنصحرا به شهر قم تبعید گردیدند. اما، وی در محل تبعید خویش نیز لحظه ای از سازماندهی و آموزش و انتقال تجربیات گرانبهای خود به نیروهای دمکرات و سکولار در مذهبی ترین شهر ایران، آنی از تلاش بازنماندند.
شادروان دکتر آهنگری هیچگاه از تعقیب و پیگردها و انتقامجوئی های قاتلان آزادی و رهایی ملت خود و دیگر ملتهای ایران در آمان نماندند و بالاخره نیز برای کاستن از سنگینی آنهمه مشقات و دربدری ها و زندگی در شرایط مخفی، حداقل از دوش خانواده و با افزایش خطر نابودی فیزیکی خود، مجبور به مهاجرت و خروج از ایران شدند. اما، در خارج از کشور نیز مجبور به تحمل ناملایمتی ها و کج رفتاریهای بعضی از دوستان همرزم دیروزی خود و نامهربانی های مقامات کشور میزبان خود تا تغییر اجباری و مجدد کشور محل پناهندگی اولیۀ خود گردیدند! اما، آقای دکتر آهنگری در دوران تبعید و اقامت اجباری خود در خارج از کشوربعنوان مورد اعتمادترین پیشکوستان جنبش تورکمنها در میان پناهندگان تورکمن، بدورن در نظرگرفتن گرایشان سیاسی فکری آنها حتی در ضدیت و مخالفت بعضی از آنها با تفکرات و اندیشه های سیاسی خود نیز بدون قائل شدن تمایزی در میان آنها، یار و یاور تمامی مهاجرین سیاسی تورکمن بوده اند.
بنابراین تورکمنها در خارج از کشور با درگذشت دکتر، نه تنها یک پیشکسوت معتمد و مورد احترام و نه یک همرزم خود، بلکه سمبل تبلور مبارزات چندین نسل از تورکمنها و یکی از ستونهای امیدبخش و روحیه آفرین در میان خود را از دست داده اند!
کانون فرهنگی- سیاسی خلق تورکمن درگذشت جانگداز آقای دکتر بردی آهنگری را به ملت تورکمن و بخانواده گرامی وی بویژه به "حلیمه دایزه"، خانم و یار نجیب و باوفای وی در طول تمامی زندگی پرخطر و پرفراز و نشیب دکتر، چه در داخل و چه در خارج از کشور و با آرزوی عمری طولانی و پربار برای بازماندگان و بخصوص به برادر پرتلاش و مبارز وی آقای رشید آهنگری و با آروزی تحقق پاکترین و انسانی ترین آرزوهای دکتر برای ملت خویش و دیگر ملت ها در ایران، این فاجعۀ نابهنگام را تسلیت می گوید.
یادش گرامی، روانش شاد و راهش پر رهرو باد!  
کانون فرهنگی- سیاسی خلق تورکمن ایران
بیست و پنجم ژوئن ٢٠١٣


Monday, June 3, 2013

وحشت حکومت از سایت ما. رژیم جمهوری اسلامی سایت کانون را فیلتر کرد

Sunday, June 2, 2013


٣٥ سال مبارزه کانون فرهنگی- سیاسی خلق تورکمن در راه کسب حقوق ملی ملت تورکمن

Friday, April 19, 2013

تبریکات صمیمانه بمناسبت شروع دور دوم "تورکمنستان ایران" ارگان مرکزی کانون فرهنگی- سیاسی خلق تورکمن

Wednesday, April 3, 2013

"بازخوانی جنبش ملی- مردمی تورکمنصحرا" یا تحریف و آشفته نگاری تاریخ؟ rslj n,l


بازخوانی جنبش ملی- مردمی تورکمنصحرا

                                         یا تحریف و آشفته نگاری تاریخ؟

قسمت دوم:
                                                 در بیانات آقای مهدی فتاپور!

    مسئول "گروه کار ملی- قومی" سازمان اکثریت آقای وهاب انصاری به اصطلاح مصاحبه هایی نیز "به مناسبت سالگرد جنگ اول ترکمنصحرا" با افرادیکه بزعم وی ارتباط مستقیمی با وقایع تورکمنصحرا در آندوره داشته اند، بعمل آورده اند. اما مهمترین "مصاحبه" ایشان در این مورد که مربوط به "رفیق فتاپور" میشود، بجای مصاحبه ای زنده با او، مصاحبه ای که مربوط به "٢٦اردیبهشت١٣٨٠" و درج شده در "شماره ١٥٧ نشریه کار" بوده و تاریخ مصرف آن نیز مدتهاست که سپری شده است، بچاپ رسانیده اند!
  میگویند "بدترین نوع دروغ، دروغی استکه با قطره ای از حقیقت قاطی شده باشد"! و این تنها متد مورد پیروی رهبران سابق و جدید "اکثریت" در بازنگری گذشته سازمان خود و بویژه در مورد تورکمنصحرا میباشد. این به اصطلاح مصاحبه نیز در آندوره بعنوان آیئنه تمام نمایی از این اسلوب همیشگی و ثبت شده بنام این سازمان در نشریه "گنگش" به نقد کشیده شده بود، از اینرو ضرورتی به نقد مجدد و تازه آن وجود ندارد. ما در اینجا تنها به بعضی نکات آن و بویژه به نکاتی که بعداز افشای اسناد "آرشیو ملی بریتانیا"، بعداز سی سال در مورد فعالیت مأموران سرویس امنیتی اینکشور در ارتباط با سازمان چریکها و تورکمنصحرا از پرده برون افتاده است، اشاره می کنیم:

Friday, March 29, 2013

 در سی و چهار سال پیش تورکمن ها یکصدا به این رژیم جنایتکار
 نـه
                                                            گفتند و همیشه "نه" خواهند گفت ! 

 در بحبوبه هجوم پاسداران محلی که بیش از سی سال نان و نمک تورکمن را خورده که در گلویشان گیر کند (حاج عزیز ترک، کیهان ستاره سرابی آذری...) و دیگر فاناتهای وارداتی به تورکمنهای جمع شده در متینگ باغ ملی گنبدقابوس و کشت و کشتار جمعی و اسارت بیش یکصد تن از آنان و انتقالشان به پادگان نوده، خمینی با اصرار تمام می گفت: «جمهوری اسلامی آری، نه 
یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر» و خواستار مشارکت گسترده مردم در رفراندوم تحمیلی خویش بود
   کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن طی اطلاعیه ای که در تاریخ سوم فروردین منتشر می کند، مردم را برای رایزنی و مشورت در تاریخ 6 فروردین 1358 به باغ ملی گنبدقابوس دعوت میکند تا نظرات خویش را مبنی بر عدم شرکت در این رفرندوم اعلام کند. ولی لشکر سیاه اندیشان و خبیث دلان که طاقت شنیدن حقیقت و خواسته های مردم نبودند به رهبری حسین عمادی (آذری) مسئول کمیته امام گنبد به این متینگ صلح آمیز وحشیانه هجوم آوردند. نخستین گلوله های دشمن جوانانی را که بر فراز تپه پارک نشسته بودند را هدف قرار داد وچهار نفر را غرق در خون خویش ساخته، بیش از 20 نفر را زخمی می کند.

   در این متینگ مردم تورکمن یکپارچه خواسته های خویش را بصورت زیر بیان کردند:

1- قبل از هر چیز مجلس مؤسسان تشکیل و پیش نویس قانون اساسی تنظیم شود.
2- تا وقتی حقوق اقلیتهای ساکن ایران- تورکمنها- از نظر حق تعیین سرنوشت در قانون اساسی مشخص نشود، در این رفراندوم شرکت نخواهند کرد
   ملت تورکمن سریعتر و پیش تر از دیگر ملل ساکن به ماهیت این نظام جنایتکار پی برده به آن جواب دندان شکن "نـه" را داد. و آنانی که در این عید خمینی شرکت کردند خوب می دانند که چه عیدی "بزرگی" دریافت کردند، عیدیی که چیزی جز کشتار، ترور، شکنجه، دستگیری، فقر، اعتیاد، بیکاری و غصب تمامی نتایج مبارزات انقلابی... نبوده و نیست!

   و جواب "نـــه" ما به این رژیم همچنان و تابه امروز به قوت خویش باقی است.
   امروز مردم تورکمن به گدایان رأی نظام در هر به اصطلاح انتخاباتی، می گویند: "برو خدا روزی ایت را جای دیگه بده".
   و آنهائی که در داخل و خارج مردم را به شرکت در "انتخابات" تشویق می کنند، بدانند که آنها برخلاف تصمیم رأی قاطع و 
دندان شکن سی و چند سال پیش ملت خویش عمل می کنند و این تشبث برایشان آبرو نخواهد آورد
نه گفتن شیرزن تورکمن
https://www.youtube.com/watch?v=tLtIHPndvAc&feature=youtu.be

Sunday, March 24, 2013

Saturday, March 23, 2013



 بیانیه کانون فرهنگی- سیاسی خلق تورکمن در رابطه با رویدادهای اخیر بروکسل

                                            همزیستی و تعامل یا نفرت و کینه نسبت بدیگر ملل ؟!

  در آکسیون اعتراضی که   اخیرا در بروکسل از طرف تعدادی از گروههای سیاسی ملل تحت ستم ایران در رابطه با محکومیت اعدام های گسترده رژیم در خوزستان برگزار شده بود، بعضا شعارهایی بیگانه با مضمون و ماهیت مبارزه جنبش های ملی در ایران نیز مطرح گردیده که بحق نگرانی هایی را در میان نیروهای دمکرات و آزادیخواه، انسانگر و صلح طلب، بویژه در میان نمایندگان سیاسی پرسابقۀ جنبش های ملی- دمکراتیک ایران، منجمله کانون فرهنگی- سیاسی خلق تورکمن رابرانگیخته است.

Friday, March 22, 2013


بعداز سه سال از کشتار شهروندان تورکیه در کشتی مرمره،
بالاخره اسرائیل از دولت و ملت تورکیه عذر خواست. (رسانه ها 22 مارس 2013)

عـذرخـواهـی بـرخی از رهـبران کشورهـا

آیا رهبران کشورهائی که جنایات فراوانی برعلیه ملت تورکمن اعمال کردند، جسارت عذرخواهی از این ملت را دارند؟  

در قرن بیستم فجایعی در جهان بوجود آمد که منجر به قربانی شدن میلیونها انسان در کوره جنگ و قتل عامهای وحشیانه گشت. 
در طول جنگ جهانی دوم نزدیک به چهل میلیون انسان نابود شد. مسببان این وقایع دهشتناک پس از گذشت چند دهه از این وقایع خونبار از قربانیان عذرخواهی کردند.
نگاهی کوتاه به عذرخواهی برخی رهبران جهان:
در سال 1970 صدراعظم آلمان غربی ویلی برانت به لهستان رفته در مقابل بنای یادبود قربانیان فجایع نازی ها زانو زده بنام کشورش عذرخواهی کرد.
در سال 1972 نخست وزیر ژاپن به چین آمده، مسئول تمامی زیانهائی را که به این کشور وارد شده را پذیرفت و از چین عذرخواهی کرد.
در سال 1976 رئیس جمهور وقت آمریکا روزولت واقعه بازداشت طولانی شهروندان آمریکایی در قرنطینه توسط دولت ژاپن را رسما تقبیح کرد.
در سال 1990 میخائیل گارباچوف، قتل عام تعداد زیادی از نظامیان لهستانی را در سال 1940 در جنگل کاتای را محکوم و مسبب آنرا اتحاد شوروی دانست.
در سال 1995رئیس جمهور فرانسه ژاک شیراک بخاطر واقعه تسلیم 320 هزار یهودی فرانسوی از طرف حکومت فرانسه به نازی ها عذرخواهی کرد.
در سال 1997 ملکه انگلستان الیزابت بخاطر جنایاتی که بریتانیا در مستعمرات سابق اش انجام داده رسما عذرخواهی کرد.
در سال 1998 واتیکان بخاطر سکوت و عدم هرگونه مقابله مقامات دینی در مقابل نژادکشی یهودیان در ایام جنگ جهانی دوم توسط نازی ها عذرخواهی کرد.
در سال 2001 نخست وزیر لهستان کشتار یهودیان توسط مقامات وقت کشور خویش را محکوم و عذرخواهی کرد.
در سال 2009 نخست وزیران استرالیا و کانادا بخاطر بدرفتاری و تبعیض نژادی علیه بومیان این کشور از آنان عذرخواهی کرد.
ماه فوریه 2010- مجلس صربستان جنایاتی را که نظامیان این کشور در طول جنگ سالهای 95-92 علیه مسلمانان بوسنائی انجام شده را محکوم کرد ولی عذرخواهی نکرد.
***********

آیا رهبران کشورهائی که جنایات فراوانی برعلیه ملت تورکمن اعمال کردند، جسارت عذرخواهی از این ملت را دارند؟  

نگاهی کوتاه به برخی از جنایات اعمال شده علیه تورکمنها توسط دول روس و ایران
1- قتل عام تورکمنهای خیوه در نبرد غزاوات بسال 1876 و قتل عام تورکمنهای گوک تپه توسط ارتش روسیه تزاری در سال 1881 که منجر به کشتار وحشیانه نزدیک به سی هزار تورکمن گشت. تقسیم سرزمین تورکمن بین روس و ایران.
2- کشتار وحشیانه ژنرال روسی موسوم به مادریتوف در گرگان و آق قلعه بسال 1917
3- کشتار وسیع تورکمنها توسط افسران بلشویک موسوم به فرونزه و کوبیشف به بهانه مبارزه علیه باسماچی ها  در سال 1920 و ساقط کردن دولت ملی برهبری اوراز سردار، اعدام عزیز خان و اشغال سرزمین تورکمن.
4- هجوم وحشیانه قشون تابه دندان مسلح رضاشاه به سرزمین تورکمن بسال 1925 که منجر به کشتار وسیع مردم، مهاجرت آنان به آنسوی مرز و نیز نابودی مزارع و احشام گردید. بدنبال سقوط جمهوری تورکمن برهبری عثمان آخون سرزمین تورکمن به اشغال کامل نظامیان ایران درآمد.
5- قتل عام رهبران انقلابی و کادرهای فرهیخته تورکمن توسط رژیم بلشویکها. ترور ناجوانمردانه بنیانگذاران دولت تورکمنیستان، قایغیسیز آتابایف، ندربای آیتاکوف، حالمیرات صأحتمئرادوف، کومشالی بؤری یف، سیدمراد عؤضبایف، عبدلحکیم قول محمدوف... توسط جلادان استالین.
6- غارت بی حد و حساب منابع طبیعی تورکمنستان توسط مسکو، پایمال کردن ارزشهای ملی به بهانه ایجاد ملت واحد، رواج شوونیسم روسی، کم اهمیت دادن به زبان ملی و در درجه دوم قرار گرفتن آن به منظور ایجاد سیستم دوستی ملتها.
7- غصب املاک و اراضی مزروعی تورکمنها توسط جلادان و ستاره بدوشان محمدرضاشاهی و قتل دهقانانی که در مقابل جنایات سرلشکر مزین ایستادگی کردند
8- جنایات رژیم جمهوری اسلامی در کشتار سران تورکمن توماج، مختوم، واحدی و جرجانی و بسیاری دیگر در طول دو جنگ تحمیلی سال 1358. اعدام زندانیان و تحمیل مهاجرت به صدها خانوار تورکمن بخارج از کشور و نیز برقراری تبعیدهای داخلی، سیاست برهم زدن تعادل جمعیت منطقه به زیان تورکمنها و کوچ عمدی زابلی ها و دیگران به سرزمین تورکمن، گسترش سیاست فارسیزه کردن منطقه و تغییر اسامی شهرها و روستائیان تورکمن، آزاد گذاشتن دست تاجران مرگ و قاچاقچیان مواد مخدر، پایمال کردن فرهنگ و زبان ملی....
و این قصه سر دراز دارد
   حال با این حساب آیا رهبران دول روس و ایران جسارت عذرخواهی از تورکمنها را در خود می بینند؟

آ. گلی



Wednesday, March 20, 2013

Tuesday, March 19, 2013


به پیشواز جشن ملی ارگنه قــون

(باهار بایرامی/ نوروز) 

۲- پیدایش حماسه ارگنه قــون!

 در داستانهای حماسی تورکان، بالاخص در بین "گوگ تورکها/ تورکان آسمانی"، واقعه بازگشت از ارگنه قـون آغاز سال نو محسوب میشد و آنرا با شکوه و جلال خاصی برگزار میکردند. این رسم باستانی هنوز نیز برگزار میشود. رؤسای دول مستقل تورک زبانان آسیای میانه، آذربایجان، تورکیه و... با کوبیدن پتک بزرگی بر آهن دمیده در آتش جشن ارگنه قون و آغاز سال نو را اعلام میکند. مراسم شکوهمند ارگنه قون هرساله از تلویزیون دولتی تورکیه مستقیما پخش می شود!

حماسه ارگنه قـون چیست و از کجا نشأت میگیرد؟


  گوک تورکان در سراسر امپراطوری خویش با عدالت حکمروانی میکردند. در زمان حکمرانی ایل خان، سرکرده قوم تاتار بنام "سوینچ خان مغول" با هجومی غافلگیرانه و با حیله گری به سرزمین گوک تورکها هجوم آورده، تمامی جنگجویان و مردان را از دم تیغ گذرانده، زنان و اطفالشان را به اسارت گرفت.
  فرزند کوچک خاقان بنام "قیان" و پسرعمویش "توقوز" از این حمله وحشیانه جان سالم بدر می برند. آنها با همسرانشان به جنگلی انبوه پناه  برده، این محل پرصفا و خوش منظر را "ارگنه قـون" می نامند( کمره کوه، قون = قونماق، فرود آمدن، ارگنه وصفی برای این محل). طی سالیان متمادی آنان در ارگنه قون بتدریج قدرتمند می شوند و بر تعداد جمعیتشان نیز افزوده میشود.
  تورکها برای اینکه در این جنگل وسیع دچار گرسنگی نشوند، سه ماه از سال را در تدارک آذوقه زمستانی به جمع آوری غذا می پردازند. آذوقه های جمع شده را در سوم (غار) می انباشتند. یکسال زمستان سخت و درازی پیش آمد. آذوقه تورکان نیز تمام شده بود. اوغوز نامی از تورکان بدنبال آذوقه راهی جنگل شد هرچه گشت خوردنی نیافت، نا امید در حال بازگشت به بوز قورت (گرگ خاکستری) برخورد میکند و احوال خود را بیان میکند و در وصف برخی فصول سال میگوید:
    «اۆچی جنت یآغی دیر، (سه تایش مانند بهشت است)
     اۆچی بیزه یاغی دیر،  (سه تایش دشمن ماست)
     اۆچی یئغیپ گتیره ر،  (سه تایش فراهم آورنده است)
    اۆچی اوروپ دآغیدار.»  (سه تایش پریشانی است)
    بوزقورت(گرگ) به وی میگوید: "ای فرزند اوغوز! در مسیرت یک گله گوسفند، یک دسته گندم، سنگ آسیاب و یک دوک خواهی دید. آنها را با خودت بردار. گوشت گوسفندها را بخور، پشمش را بریس وبرای ایلت لباس بدوز، از پوستش پوستین بدوز. بعداز فرارسیدن بهار، دانه های گندم را بزمین بپاش و با عرق پیشانی ات آبیاری کن، بره های گوسفند را در دستانت پرورش بده تا زیاد شوند."
   اوغوز نصیحت بوزقورت را برجای می آورد. در بهار گندم را درو میکنند، گوسفندان بره های فراوان می آورند. تمامی اولوس شاد میشوند و تانگری آسمانها را دعا می کنند.
  اوغوز باز هم به همان بوزقورت برمی خورد و بنا به پیشنهاد وی از روز سی ام چله بزرگ جشن بزرگی برپا میکند و همگی دور آتش مقدس به شادمانی می پردازند، بیا و ببین!
   تورکها چهارصد سال در ارگنه قون می مانند. سرانجام تصمیم می گیرند که به سرزمین پدری بازگردند. ولی هرچه تلاش می کنند، راه بازگشت را نمی یابند. باز هم بوز قورت(گرگ نجات بخش) به سراغ آنها آمده می گوید: "اگر در پشت این کوه اتش برافروزید، سنگها گداخته شده راه برای شما باز خواهد شد." تورکها این کار انجام می دهند و راه بازگشت به وطن پدری را می گیرند. این بار نیز بوزقورت آنان را تا رسیدن به سرزمین آبا و اجدادی شان راهنمائی میکند.
   روز بازگشت تورکان به سرزمین پدری مصادف با برابر شدن شب و روز بود، بهمین سبب آنرا "تأزه گون" (روز نو/ نوروز) می خوانند که با مصادف با ۲۱ مارت می شود. این روز سرسبز و پر از لاله و ریحان را "اوغوز گونی" (روز اوغوز) نیز می نامند.
   از آن تاریخ تا به امروز این روز، سرآغاز سال نو محسوب میشود. جشن سال نو را خاقان با کوبیدن پتکی بزرگ بر آهن تاخته می گشاید.
  در بین تورکان تقویم ۱۲ حیوانی رایج بود. هر سال به نام حیوانی نامگذاری میشود (موش، اسب، خرگوش، گاو...). در بین ایرانیان تا رواج تقویم جلالی در عهد سلجوقیان سالشمار مخصوصی نبود. بنابه محاسبات دقیق دانشمند عهد ملکشاه ۲۱ مارت، برابری روز و شب بعنوان آغاز سال نو اعلان میشود.
  در کتاب "تاریخ بخارا"ی ابوبکر نرشچی و نیز در کتاب جغرافیای حدود العالم، به بزرگداشت جشن نوروز در بین تورکان اشاره میشود. حتی در بین تورکمنها هم اینک جشنی بنام "چوپون نوروزی» رایج است که آن ده روز قبل از نوروز فعلی برگزار میشود.
  چهار، چهارشنبه آخر هر سال به نامهای "سوو چهارشنبه سی" (چهارشنبه آب- بمناسبت ذوب شدن یخها و جاری شدن آب)، "یل چهارشنبه سی" (چهارشنبه  باد- بمناسبت وزش باد ملایم بهاری)، "اوت چهارشنبه سی" (چهارشنبه  آتش بمناسبت دمیده شدن گرما بر خاک و رویش) و "توپراق چهارشنبه سی" (چهارشنبه زمین/ خاک- تقدس به برکت دادن زمین) نامگذاری میشود. تورکان در هریک از این چهارشنبه ها آتش بزرگی می افروزند، تمامی اولوس بر گرد آن جمع مشوند و به نیایش تانگری آسمانها می پردازند. و نیز مراسمی در ایام " غیسغا چهارشنبه" (چهارشنبه کوتاه) و "اوزین چهارشنبه" (چهارشنبه طولانی) برگزار میکردند. در "غسغا چهارشنبه". در مراسم "غیسغا چهارشنبه) تورکان یال و دم اسبان را کوتاه کرده آنرا می آرایند. زنان نیز در این روز موی سرها را بشکلی زیبا تزیئن می نمایند. در آخرین چهارشنبه سال، بر فراز تپه بلندی آتش بزرگی می افروزند و در اطراف تا صبح به شادمانی و پایکوبی می پردازند و از قمیز (شراب مخصوص از شیر مادیان) سرمست می شوند. قبل از طلوع آفتاب، از چشمه مقدس کوزه ها را پر کرده به منزل بر میگردند. مراسم آتش افروزی در این روزها بخاطر سپاسگزاری و شکرگزاری و یاد آوری روز بازگشت به وطن پدری از ارگنه قون می باشد.
چهارشنبه ســورى و
نـــــوروز
  ساليان متمادى استكه شوونيستهاى حاكم بر ايران با اعمال سياستهاى بغايت ارتجاعى و ناسيوناليسم كور عليه ملل غيرفارس به وارونه جلوه دادن حقايق تاريخى دست مى يازند. آنان با جازدن آثار مدنى و فرهنگـى ملل غيرفارس يعنى عصاره فرهنگـى آن ملتها را كه در طول اعصار از سوى اجدادشان آفريده شده و جزء گنجينه هاى تاريخيشان گرديده بنام  ايران و ايرانى بزرگترين ستم ملى را اعمال كرده و ميكنند. آنها با قدغن كردن آموزش ملل غيرفارس بزبان مادريشان باعث بيخبر ماندن فرزندان آنان از تاريخ و فرهنگشان  ميشوند. وقتى پاى موسيقى بميان آيد موسيقى فارسى را بنام موسيقى اصيل ايرانى جا ميزنند و موسيقى ملل ديگر را موسيقى محلى ايرانى!! جا ميزنند وهكذا. انديشمندان فرزندان ملل غيرفارس ايران منجمله تركمنها با هوشيارى تمام با اين حيله شوونيستها مقابله كرده، سعى ميكنند با شناختن و شناساندن فرهنگ اصيل خويش از اين مهلكه نجات يابند.
   ما در اين مقاله به ریشه پیدایش جشن چهارشنبه سورى و نوروزاشاره ميكنيم. جشنها و مراسمى كه ما توركمنها نيز در آفرينش و تـقديم آن به جامعه بشرى سهم بسزايـى ايفا كرده­ايم، جشنها و مراسمى كه ريشه پيدايش آنها به بيش از 5000 سال قبل يعنى به دوران توركان سومر بازميگردد.

1- ريشه پيدايش جشن چهارشنبه سورى:
    احترام به آتش در نزد توركان از آنجمله توركمنها سابقه بسيار قديمي داشته و يادمانهاى آن تا به امروز در بين ما بخوبى حفظ 
گشته است. ضرب­المثلهاى گوناگونى چون "اود آستيندا بلا قالماز

Thursday, March 14, 2013

Saglygyna tiz gowuşsyn!


ULKÄMIZ atly saýtyň habaryna görä edebiýatçy ildeşimiz Gurbansähet Badahşan kesele uçrapdyr. Biz onuň tiz gutulmagyna arzuw edip, edebiýat meýdanynda dürdäne sözlerini eşitmäge hem okymaga sabyrsyzlyk bilen garaşýarys.

A.Goli

قربان صحت بدخشان در بستر بيماري
فرستنده ulkamiz در تاريخ ۱۳۹۱/۱۲/۲۴ ۶:۴۰:۰۰ (12 بار خوانده شدهاخبار
اولكاميز: قربان صحت بدخشان يكي از بزرگان فرهنگ و ادبيات تركمن چند روزي است كه در بستر بيماري به سر مي برد. وي دچار عارضه انسداد رگ هاي قلب شده است. قرار است كه بعد از تعطيلات عيد نوروز در تهران عمل شود. ديشب برخي از شاعران و نويسندگان گنبد ( اعضاي انجمن ميراث ) بصورت گروهي به عيادت قربان صحت بدخشان رفتند تا از حال استاد جويا شوند. شفاي عاجل كاكا بدخشان را از خداوند منان خواستاريم. 

Monday, March 11, 2013



آقای اسفندیار کریمی لطفا کلاهتان را قاضی کنید!

  بنابه شواهد اسناد و مدارک تاریخی، در یکصد سال اخیر، تورکمنصحرا جنبشی به گستردگی و مردمی بودنش، همانند جنبش سالهای ٥٧ و ٥٨ بخود ندیده است. جنبشی که در آن تورکمنها از اولین روستای ساحل خزر تا آخرین روستای جرگلان- شمال خراسان در صفوف "ستاد مرکزی شوراها" و "کانون فرهنگی- سیاسی"برای دستیابی به آمال ملی شان رزمیدند و صادقانه برای بهروزی آینده ای بهتر یکدل و یک جان در کنار هم ایستادند. ولی دستهای خونین و دشنه های زهر آلود حاکمیت اسلامی ناجوانمردانه و با قساوتی فاشیستی آرزوها و آمال این مردم را در هم کوبید و بهترین فرزندانش را از آنها گرفت.
آقای اسفندیار کریمی! در این شکی نیست که ماشه این جنایت را جمهوری اسلامی کشید ولی چه سیاستی باعث شد که آنها به آسانی تفنگ بدست بگیرند و کمر به قتل عام مردمی که جز برای عدالت اجتماعی نمی رزمیدند را درهم بکوبد؟ آیا این سیاست های اشتباه آمیز شما که به اذعان تمامی کادرهای بالا سازمان، درست یکسال بعد در سری مقالات "جمعبندی حوادث تورکمنصحرا" مندرج در کار سال ١٣٥٩ به غلط بودن آن اذعان و اعتراف کردند، سبب کشته شدن آرزوها و آمال ملتی نگشت؟ آیا امروز تورکمن حق ندارد ازشما که به مدت بیش از یازده ماه در رأس مهمترین مراکز تصمیم گیری تورکمنصحرا قرار داشتید سئوال کند که چرا تابه امروز در قبال مسائل مجهول و بی پاسخی چون توطئۀ شب پیش از ربوده شدن چهار رهبر شوراها سکوت مطلق اختیار کردید؟ آیا شما برای بهروزی و آرمان خلق ستمدیده پیمان فدایی بودن را در قبال خلقتان نبستید؟ آیا نگفتید که سلاح مبارزاتی و تشکیلاتی تان را جز برای بهروزی خلق تان بر دوش نمی گیرید؟ چه شد امروز؟ این سکوت سی و چهار سال تان چه معنی و مفهومی دارد؟ مگر تورکمن ها جزو آن دسته از خلق منظور شما نیستند؟ و یا شاید جنابعالی در بزرگترین جنایت هولناک علیه ملت ما سهیم و همدست قاتلان هستید؟ و یا دلیل مادی و افشا شدن دزدی های کلان از منطقه سبب دوخته شدن لبانتان گشته است؟ تمامی این سئوالان اگر چنانچه بازهم بی پاسخ بماند، در آن صورت سکوت شما چیزی علامت رضا و مثبت بودن جوابتان به سئوالات مطروحه بالا نمی باشد. و اگر نیست، لطف بفرمائید کلاهتان را قاضی کنید و با خلق تان، همان خلقی که روزگاری برای رهایی اش حتی جانتان را بخطر انداخته اید رو راست باشید، حقیقت را بگوئید. اگر یادتان باشد سازمان در نشریه کار و اعلامیه های خویش چقدر به بنی صدر فشار می آورد که در مورد این جنایت هولناک به مردم حقیقت را بگوید... امروز شما که لب گشودید و شروع به گفتن مطالبی در رابطه به تورکمنصحرا نمودید، آیا بهتر نیست بجای کلی گویی از قبیل دادن یا پس ندادن ساختمان کانون و ستاد و یا دفاع از سیاست سازمان، سیاستی که آنقدر شور بود و رهبران آنموقع و کنونی سازمان به شور بودنش اعتراف نمودند، پافشاری می کنید.
آقای اسفندیار کریمی! بنابگفته خودتان شما در اردیبهشت سال ١٣٥٨ توسط سازمان چریکهای فدایی به تورکمنصحرا اعزام شدید؟ بفرمائید شما قبل از آمدنتان به منطقه تا چه حد با فرهنگ و روحیه مردم و سابقه مبارزاتی ملت تورکمن آشنا بودید؟ و اگر نداشتید- که نداشتید، چرا این مأموریت مهم را پذیرفتید و به جایی آمدید که کوچکترین آگاهی از آنجا نداشتید؟ آیا سعی کردید در مدت اقامتان در منطقه با خلقیات و آداب وسنن و روحیه صلحویانه تورکمنها آشنا شوید؟ چرا که بدون این مطالعه استراتژیک و آشنایی با محیط کاری تان نمی توانید در امر سیاستگذاری بعدی تان موفق باشید، کما اینکه نشدید. چرا سازمان شما را انتخاب کرد؟
مسئلۀ دیگر. مضمون کلی جوابیه شما به آقای ت.آتابای چیزی رادیکال بودن کادرها و عناصر محلی (تورکمن) و منطقی و راسیونال بودن شمای نوعی و دیگر کادرهای منطقه ای و مرکزی (تهران) نمی باشد. اگر اینطور باشد پس چرا در حالیکه در تهران مراسم سیاهکل لغو میشود، لجاجت بچگانه شما در گنبدقابوس بر اصرار برگزاری مراسم، سبب آن فاجعه هولناک میشود؟ آیا جوابی بر این ادعا دارید؟ مگر جنابعالی نبودید که با اصرار، خودتان را بیدی که در مقابل این بادها نمی لرزد، اعلام نکردید؟
مسئلۀ دیگر! رزمندگان چریکهای فدایی دوره دیده در اردوگاههای فلسطین و ظفار و عمان به محض بازگشت به ایران، به مراکز مهم حکومت شاه ضربه کاری زدند و در این نبرد نابرابر، اما مقدس بهترین کادرهایشان را از دست دادند، چرا در طول دو جنگ اول و دوم منطقه تورکمنصحرا حتی یک قطره خون از بینی کادرهای ارسالی در نیامد. در آغاز شروع جنگ فرودین ٥٨ چریک فدایی عباس هاشمی که بقول معروف اسلحه سازمانی را می بوسید و می خوابید، دست تسلیم بالا می برد و به آسانی توسط افراد کمیته امام دستگیر و به پادگان نوده منتقل میشود که بعدا به همت زنده یاد شیرلی توماج آزاد می گردد. حالا لطف کنید و بفرمایئد جنابعالی از ١٨ بهمن تا اسفند ماه سال ٥٨ در کجا تشریف داشتید، چرا نیروهای رزمنده تورکمن را برای مبارزه مسلحانه که به آن اعتقاد داشتید رهبری نکردید؟
مسئله دیگر. ستاد مرکزی شوراهای تورکمنصحرا علاوه بر بازپسگیری هزاران هکتار از اراضی غصبی ملت تورکمن توسط ژنرالهای ستاره بدوش شاه و فئودالها و تقسیم آن بین صاحبان اصلی اش، نزدیک به یکصد هزار رأس گوسفند شرکت های دامی وابسته به ارتش مثل "ران" و "اتکا" را تحت کنترل خویش در آورد. در طول حاکمیت یکساله شورایی تقریبا تمامی این گوسفند جهت فروش به تهران و دیگر شهرها فرستاده شد. می پرسم: اولا چرا دست به غارت اموال ملی تورکمن دست زدید؟ چرا مسئله فروش اموال ملی تورکمن- نظیر گوسفند را از چشم صاحبان اصلی آن یعنی خلق/ملت تورکمن پنهان نگهداشتید؟ ثانیا پول فروش آنها به جیب چه کسانی صادر شد؟ بنده صد در صد مطمئن هستم که شما از جزئیات این فروش غیرقانونی آگاهید چرا که خودتان فرمودید در تمامی جلسات مذاکره رهبران شوراها با نمایندگان دولت شرکت داشتید و یا از آن آگاه بودید به مرکزتان گزارش می کردید- و بخاطر کشیده نشدن پایتان به دادگاه بزرگ خلق سکوت اختیار می کنید؟ آقای کریمی منظورم تنها شمای نوعی نیستید، هرکسی باشد چه سازمان فدائیان چه کادرهای تورکمن و غیره... اگر حتی یکقران هم دزدیده باشد باید جوابگو باشد و البته دیر یا زود خلق دزدان اموال خویش را به محاکمه خواهد کشید. در نشست های وسیع (کنفرانس) سازمان اکثریت در چند سال اخیر وقتی به این مسئله اشاره میشود، فورا به آن سرپوش گذاشته میشود و وقتی پرسیده میشود که کمک های مالی جمع شده از کردستان برای رزمندگان تورکمنصحرا و یا برعکس به جیب کدام دزد سرازیر شده است سکوت مرگبار حاکم میشود. همان پولهایی که امروزه صرف خرید املاک و مستغلات در لندن و دیگر شهرهای اروپایی شده است. صد البته که یافتن آدرس این املاک از طریق پیگیری توسط موسسات ثبت اسناد و املاک کار دشواری نیست.
پس آقای اسفندیار کریمی که با کد سازمانی فریدون در منطقه صاحب حرف اول بودید، بی پرده به این سئوالات جواب دهید و شبهات را از خودتان دور کنید. نگذارید سازمان، که بنابه گفته خودتان الان با آنها ارتباط تشکیلاتی هم ندارید، شما را گوشت دم توپ نماید. اگر سازمان تان را، همان سازمانی را که زمانی در رکابش رزمیدید، را دوست می دارید، لطفا با مردم تورکمن صادق باشید و پرده های شک و تردید را بزدائید؟
و اما کلامی با کادرهای محلی (تورکمن) چریکها که اخیرا یادشان افتاده که چیزی هم باید نوشت، دارم.
  آیا شرم آور نیست بجای طرح مسائل عمده که باید از آقای کریمی (ببخشید بقول شما رفیق کریمی) پرسیده شود، می آیئد و مسئله پیش و پا افتاده ای چون تغییر محل ساختمان ستاد و کانون را مطرحه می کنید؟ آیا این است درک شما از بازگویی وقایع و رک و راست بودن با مردمتان؟ مطمئن باشید کسانی که امروزه سعی در پنهان کردن مسئولیتشان بویژه امور مالی، شرکت درسیاستهای غلط سازمان و مصر بر پیشبرد آن سیاست داشتند و الان مثل کبک سرشان را در برف پنهان کرده اند، در مقابل مردمشان بقول ما تورکمن ها "دیک دوروپ جواب برملی بولار" (ایستاده) جواب خواهند داد، این را مطمئن باشید.
با احترام:
آرنه گلی
مدیر مرکز مطالعات تورکمن
سوئد. یازدهم مارس ٢٠١٣
goliarne@yahoo.com

Monday, March 4, 2013

Tuesday, February 12, 2013

بیزینگ کتاپ تکچأمیزدن
ایلکینجی گزک روس دیلیندن تورکمنچأ ترجیمه ادیلیپ حوردولنیأر.


گورگن جولگه سینده
 ۱۹۲۴ -نجی ییلدا ایلرکی تـۆرکمنیستاندا جمهورییت غورماق  اوغروندا گؤرشن مردانا أرلر؛ عثمان آخونینگ، آللایار حانینگ، نپس سردارینگ... بلنت حاطیرالارینا !
   
 تـۆرکمن حالقی نینگ یاقین تاریخیندا ۱۹۲۴- نجی ییلداقی جمهوریت غورماق اوغروندا بولان گؤرشلر حاقیندا ماغلوماتیمیز دیسنگ چأکلی. دینگه شوروی آرخیوینده ساقلانیان و یۆزه چیقاریلان سانلیجا دکومنتلر دییایماسانگ، ایرانداقی چشمه لرده بو اولی گؤرش حاقیندا یا دیمیلیار یا- دا اول قالپلاشدیریلیپ گؤرکزیلیأر. شول دؤورده ایراندا چاپ بولان روزنامه لاردا بولسا بو حرکتی تالانگچیلارینگ ایلأک- بئیلأک ادن چاپاویلچیلیغی دییپ گؤرکزیلمأگه سیناشیلیپدیر. یوغسام اولاردا ماغلومات یترلیکلی بولمالی، سبأبی دییسنگ، بیرینجیدن-أ ایران حاربی حرکتی و قشون سۆرمگی هم- ده تـۆرکمن آق ساقغاللاری بیلن گپله شیک گچیرمک بیلن بو واقعادا اساسی رول اویناپدی. ایکینجیدن بولسا سونگراقی دؤورلرده چاپ بولان مثلم "اطلاعات" روزنامه سی نینگ ۱۹۳۵-نجی ییللارداقی سانلاریندا جمهوریت غورماق اوغروندا تـۆرکمنلرینگ گؤرش آلیپ باراندیقلاری حاتتا حرکته کیملرینگ یولباشچیلیق ادندگی حاقیندا اؤزلرینده ماغلوماتلارینگ باردیغینی غیتاقلایین یازیلیپدی.
   اترک- گـۆرگن تورکمنلری نینگ بو اولی گؤره شی حاقیندا ۱۹۷۰- نجی ییللاردا تـۆرکمنیستانینگ گؤرنۆکلی تاریخچیسی همت آتایف روس دیلینده علمی ایش یازدی، بو اثر سونگرا روس دیلیندن پارسچا- دا ترجیمه ادیلدی.
   اما بـرزکین ینگ "گورگن جولگه سیندأکی" اثری ایلکینجی گزک تـۆرکمن دیلینه ترجیمه ادیلیپ حالق کؤپچۆلیگینه یتیریلیار. اثردا یازیجی نینگ واقعالارا غاتناشان آداملار بیلن صحبتدش بولاندیغینی، شول اساسدا غیزیقلی ماغلومات برندگینی، آتایف ینگ ایشندن آرتیقماچ یرلری نینگ باردیغینی هم یاتلاپ گچیأریس. "گـۆرگن جـۆلگه سینده" دیین اثره غوشماچا حؤکۆنده عالیم د.ی.روسینوف ماقالاسی هم گتیریلیپدیر. اول یرده تـۆرکمنلرینگ اقتصادی دورموشی حاقیندا ماغلومات بریلیپدیر. شئیله- ده برزکین ینگ بو اثرینی ایرانینگ آرخیولاریندا بار بولان و واقعا غاتناشیغی بولان شخصیتلرینگ صوراتلاری بیلن بزه دیک.