Tuesday, February 12, 2013

بیزینگ کتاپ تکچأمیزدن
ایلکینجی گزک روس دیلیندن تورکمنچأ ترجیمه ادیلیپ حوردولنیأر.


گورگن جولگه سینده
 ۱۹۲۴ -نجی ییلدا ایلرکی تـۆرکمنیستاندا جمهورییت غورماق  اوغروندا گؤرشن مردانا أرلر؛ عثمان آخونینگ، آللایار حانینگ، نپس سردارینگ... بلنت حاطیرالارینا !
   
 تـۆرکمن حالقی نینگ یاقین تاریخیندا ۱۹۲۴- نجی ییلداقی جمهوریت غورماق اوغروندا بولان گؤرشلر حاقیندا ماغلوماتیمیز دیسنگ چأکلی. دینگه شوروی آرخیوینده ساقلانیان و یۆزه چیقاریلان سانلیجا دکومنتلر دییایماسانگ، ایرانداقی چشمه لرده بو اولی گؤرش حاقیندا یا دیمیلیار یا- دا اول قالپلاشدیریلیپ گؤرکزیلیأر. شول دؤورده ایراندا چاپ بولان روزنامه لاردا بولسا بو حرکتی تالانگچیلارینگ ایلأک- بئیلأک ادن چاپاویلچیلیغی دییپ گؤرکزیلمأگه سیناشیلیپدیر. یوغسام اولاردا ماغلومات یترلیکلی بولمالی، سبأبی دییسنگ، بیرینجیدن-أ ایران حاربی حرکتی و قشون سۆرمگی هم- ده تـۆرکمن آق ساقغاللاری بیلن گپله شیک گچیرمک بیلن بو واقعادا اساسی رول اویناپدی. ایکینجیدن بولسا سونگراقی دؤورلرده چاپ بولان مثلم "اطلاعات" روزنامه سی نینگ ۱۹۳۵-نجی ییللارداقی سانلاریندا جمهوریت غورماق اوغروندا تـۆرکمنلرینگ گؤرش آلیپ باراندیقلاری حاتتا حرکته کیملرینگ یولباشچیلیق ادندگی حاقیندا اؤزلرینده ماغلوماتلارینگ باردیغینی غیتاقلایین یازیلیپدی.
   اترک- گـۆرگن تورکمنلری نینگ بو اولی گؤره شی حاقیندا ۱۹۷۰- نجی ییللاردا تـۆرکمنیستانینگ گؤرنۆکلی تاریخچیسی همت آتایف روس دیلینده علمی ایش یازدی، بو اثر سونگرا روس دیلیندن پارسچا- دا ترجیمه ادیلدی.
   اما بـرزکین ینگ "گورگن جولگه سیندأکی" اثری ایلکینجی گزک تـۆرکمن دیلینه ترجیمه ادیلیپ حالق کؤپچۆلیگینه یتیریلیار. اثردا یازیجی نینگ واقعالارا غاتناشان آداملار بیلن صحبتدش بولاندیغینی، شول اساسدا غیزیقلی ماغلومات برندگینی، آتایف ینگ ایشندن آرتیقماچ یرلری نینگ باردیغینی هم یاتلاپ گچیأریس. "گـۆرگن جـۆلگه سینده" دیین اثره غوشماچا حؤکۆنده عالیم د.ی.روسینوف ماقالاسی هم گتیریلیپدیر. اول یرده تـۆرکمنلرینگ اقتصادی دورموشی حاقیندا ماغلومات بریلیپدیر. شئیله- ده برزکین ینگ بو اثرینی ایرانینگ آرخیولاریندا بار بولان و واقعا غاتناشیغی بولان شخصیتلرینگ صوراتلاری بیلن بزه دیک.  

Thursday, February 7, 2013

سیاسی



بیانیۀ کانون فرهنگی- سیاسی خلق تورکمن بمناسبت:
سی و چهارمین سالگرد انقلاب اسلامی در ایران !
   بیست و دوم بهمن ماه مصادف با آغاز سی و چهارمین سال انقلاب اسلامی در ایران است. انقلابی که رهبر آن، "نظام الهی" خود را بر بیش از یکصد دروغی بنیاد نهاد که در طول اقامت  ١١٨ روزۀ خود در نوفل لوشاتوی فرانسه، تحویل مردم ایران و رسانه های بین المللی داده بود!  
  قدرت گیری این نیرو در ایران، ازیکسو محصول انفجار نارضایتی انباشه شدۀ مردم از حکومت خودکامۀ سلطنتی پهلوی، تا حدیکه هستی خود را در نیستی آن می دیدند و کانالیزه شدن این تنفر و نارضایتی عمیق به تنها مجرای موجود درآندوره، یعنی مراکز دینی و روحانیت مترصد فرصت و سازمانیافتۀ شیعه بوده است. بویژه آنکه در جوامع استبدادی با عدم وجود آزادی احزاب سیاسی و جمعیتهای مدنی مستقل از دولت، قدرت گیری نیروهای رادیکال مذهبی در یک مقطع بحرانی امریست بسیار محتمل، همانگونه که امروزه این امر در جنبش موسوم به "بهار عربی" با قدرت گیری نیروهای رادیکال دینی با سقوط دیکتاتوریهای سنتی در این کشورها بوقوع می پیوندد. از سوی دیگر، عروج روحانیت بر سریر قدرت، محصول خود فرهنگ دینخوئی جامعۀ شیعۀ ایران بوده است. زیرا، این نیروی جهنمی سر از گور تاریخ دینی ایران سر برآورده و در ذهدان فرهنگ شیعه گری پرورده شده بود!
به این زمینه و بستر اصلی قدرت گیری و مهار انقلاب بهمن بدست روحانیت شیعه، باید عدم شناخت روشنفکران و نیروهای سکولار و انقلابی حامی این نیروی قهقرائی از چپ تا راست در قبل  و در بحبوحۀ انقلاب از شیعه گری و ساختار و نیت مافیائی روحانیت آن و عدم شناخت از فرهنگ دینی- اسطوره ای غالب  و اصلی در جامعۀ خود و غالب بودن فرهنگ شیعه گری حتی در خود این نیروها و بی ریشه گی و بیگانگی نظرات و تئوریهای مبارزاتی آنها در جامعه، بدلیل وارداتی بودن آنها را نیز افزود!
بنابراین، انقلاب مردم ایران در بیست و دوم بهمن ماه سال ١٣٥٧، نه از مسیر خود "منحرف شده" و نه از طرف روحانیت "دزدیده شده" و نه محصول توطئه ها و رقابتهای نو استعماری و نه ناشی از "حسادت دیگران" به ایران بوده، بلکه انقلابی کاملا ایرانی با ماهیتی دینی به رهبری روحانیت شیعه بوده است!
  بدین ترتیب سرنوشت مردم ایران بدست روحانی فرتوت و مجنونی که حوزۀ علمیۀ قم را مرکز حل مشکلات جهانی و "بیت رهبری" خود را مرکز فرماندهی آن می پنداشت و دستیاران شیاد و جاهلتر از خود وی  و سپس قشون اجامر و آدمکش آنها افتاد.
جنایاتی که در مدت بیش از سه ده از حاکمیت یغما و جهل، دروغ و آدمکشی، از طرف این مافیای عمامه دار با پائین ترین سطح ممکن شعور و با بالاترین حد ممکن از جنون و قساوت صورت گرفته است، نه تنها مایۀ شرم رژیم حاکم بلکه مایۀ شرم تاریخ بشریت نیز هست. طی عمر رژیم اسلامی، حتی یکروز از زندگی حاکمان و قداره بندان آن بدون آدمکشی های آشکار و پنهان از نوع مافیائی، چه از "غیرخودی" ها و چه در توطئه ها و تسویه حسابهای درونی "خودی" ها، شکنجه و پوسانیدن انسانها در سیاهچالها نگذشته است. این مجموعۀ هولناک بنام جمهوری اسلامی علیرغم اختلافات و تضادهای آشتی ناپذیر خود بر سر تقسیم منابع قدرت و ثروت که مرکز ثقل همۀ آنها دین اسلام و یا تظاهر به آن و حفظ حکومت اسلامی و ضدیت با هر خواست ابتدائی و انسانی رعایای تبدیل شدۀ ایران به "امت اسلامی" است، تماما دستهایی آلوده بخون دارند یا شریک جرم صاحبان این دستهای آلوده هستند!
امروزه رژیم اسلامی روحانیت شیعۀ در حالی وارد سی و چهارمین سال از حیات پر درد و رنج خود میگردد که اقتصاد مبتنی بر رانت خواری نفتی آنها، با ایجاد جامعه ای مصرف محور با نابودی محوریت تولید در ایران با اتکاء به واردات بی رویه با پول نفتی، به سرانجام طبیعی خود یعنی به ورشکستگی کامل رسیده است. این روند محتوم را تحریمهای فلج کنندۀ اقتصادی جامعۀ جهانی بویژه آمریکا، جهت بازداشتن رژیم ملایان از ماجراجوئی های بی معنا و جنون آمیز اتمی آن، تشدید و این اقتصاد بیمار و روبه موت را در آستانۀ فلج کامل قرار داده است. بویژه آنکه کاریترین حلقه از این سلسله تحریمها در هیجدهم بهمن ماه از طرف آمریکا به اجرا در آمده که طبق آن رژیم اسلامی که تاکنون ٤٥% از صادرات نفتی خود را از دست داده است، دیگر نمی تواند از محل صادرات نفتی خود که حیات مالی مجموعۀ ارگانهای رژیم و اقتصاد کشور بدان وابسته است، حتی یک دلار نیز دریافت بکند و تنها می تواند از کشورهای معدود خریدار نفت خود، کالای مصرفی و دارویی دریافت بکند. بنابه پیش بینی کارشناسان اقتصاد جهانی، درصورت ادامۀ این وضعیت، اقتصاد ایران در بهار سال آیندۀ هجری به فلج کامل خواهد رسید! طلیعۀ این فاجعۀ اقتصادی نیز از هم اکنون فرارسیده که شاهد آن کاهش ارزش پول ملی ایران تنها در ظرف ده ماه به ١١٣% گران شدن صد در صدی کالاهای مورد نیاز و روزمرۀ مردم و رسیدن احمدی نژاد به پایان کار خود با شصت هزار میلیارد تومان بدهی علیرغم خالی کردن ذخایر ارزی و حذف سوبسیدها از انرژی و کالاهای اساسی و پدیدار شدن قحطی و گرسنگی  و تبدیل شدن ایران در آینده ای نزدیک به وضعیت کرۀ شمالی است!
این فلج اقتصادی، در شرایطی بوقوع می پیوندد که در انسداد سیاسی به نهایت خود رسیده و هیچ راه تنفسی برای هیچکس بغیر از نزدیکترین حلقه از وفادارترین رهبر خودکامۀ رژیم باقی نگذاشته است. روزنۀ تنفسی "اصلاح طلبی" نیز با شکست اصلاح طلبان درونی حاکمیت برهبری خاتمی و اصلاح طلبان خارج از حاکمیت برهبری موسوی و کروبی برای کسانیکه بیهوده دل به اصلاح یک رژیم غیرقابل اصلاح سپرده بودند، دیگر از طرف رژیم بتونه و مهر و موم شده است. اما، ساختار سیاسی استبدادی با ژرفا و پهنایی از فساد و ریا گسترش و عمق می یابد. این تعمق و گسترش نیز ارزشهای اخلاقی جامعه را از محور خود خارج و موجب افزایش فجیع ترین جنایات و تبهکاری در سطح جامعه و گسترش ناهنجاری های اجتماعی چون فحشاء، اعتیاد، شیادی و راهزنی را که معلول فلاکت اقتصادی و بیکاری فزاینده است، شتاب شدیدی داده است. روند سرکوبی و استحالۀ فرهنگی ملتهای تحت ستم در ایران که از همان فردای انقلاب آغاز شده بود همچنان تداوم یافته و مناطق زیست این ملتها طی این مدت همانند مستعمره ای جدا از ایران به اشغال نظامی و به محل غارت و چپاول بنیادهای رنگارنگ اعوان و انصار حکومت اسلامی تبدیل شده است. این روند غیرقابل تحمل که این ملتها را به نیستی ملی تهدید می کند در بخشی از مبارزان و روشنفکران این ملتها موجب شکل گیری این تفکر گردیده که مسئلۀ ملی ملتهای آنها که بر شدت آن در هر دو رژیم پهلوی و ج. اسلامی افزوده شده است، نه تنها در چهارچوب این رژیم، بلکه در چهارچوب ایران نیز قابل حل نخواهد بود!
اما در عرضۀ سیاست خارجی، رژیم که از بدو بنیانگذاری و بزعم خود با این امید جادویی که بعنوان "نخستین کشور اسلامی مستقل" تاریخ، تیشه بریشۀ درخت کهن استعمار خواهد زد به جنگ "شرق و غرب" رفته بود، از همان آغاز قیام و قعود خود علیه جهان، ازپای درآمده بود. هرچند که این افسانه بخش مهمی از نیروهای سکولار، بویژه نیروهای چپ را که رسالت اصلی خود را مبارزه امپریالیسم برهبری آمریکا تلقی میکردند، افسون خود ساخته و در کنار این نیروی "ضد اجنبی" بر ضد تمامی ارزشهای انسان و دنیای مدرن قرار داده بود. علیرغم شعارهای توخالی و ژاژخایی های رژیم در دستیابی به "استقلال و خودکفائی در تمامی عرصه ها" در بیش از سه دهه، امروزه نه بدون حمایت سیاسی روسیه و چین در عرصۀ بین المللی می تواند سرپای بماند و نه بدون فروش نفت خود به "دنیای استکبار جهانی" به رانت خواری نفتی دست بیابد و نه با واردات همه چیز به حیات اقتصادی انگلی خود تداوم بخشد.
این رژیم که بعنوان رژیمی متضاد با دنیای امروزه جهت کسب هویت به بحران آفرینی در سطح داخلی و خارجی و تغذیه از آن نیاز دارد، ایران را به "بزرگترین ناقض حقوق بشر در جهان" و از لحاظ تبدیل اینکشور به حامی اصلی بنیادگرایان تروریستی در جهان و چه بعنوان بزرگترین صادر کنندگان مواد مخدر به اروپا و آسیای میانه و ناقض آشکار و خشن حقوق اقلیتهای دینی و ملتهای تحت ستم و حقوق زنان و ... به منفورترین کشور جهان در اذعان عمومی جهانیان مبدل ساخته است. در میان کشورهای اسلامی و عربی، رژیم ایران تنها کشوری استکه خواهان "محو اسرائیل از نقشۀ جهان" شده است. امریکه حتی خود فلسطینی ها بغیر از حماس مورد حمایت رژیم، خواهان آن نیستند. رؤیای برقراری امپراطوری شیعۀ رژیم ایران در خاورمیانه، موجب بحران آفرینی آن در کشورهای حاشیۀ خلیج فارس و عراق و لبنان... موجب گره زدن سرنوشت ایران به سرنوشت رژیم ملت کُش بشار اسد در سوریه و باعث حمایتهای ملی و نظامی گستردۀ از این رژیم به حساب مردم ایران و از بنیاد گرایان همنوع خود در منطقه است.
در شمال ایران بدنبال سقوط شوروی، رژیم اسلامی همانند یکی از وارثین این امپراطوری در دریای خزر با زیاده خواهی خواهان سهم بخش مهمی از سهم وارثان اصلی این دریا داشه است! با اینکه در قراردادهای قبلی با اتحاد شوروی مرز طرفین در این دریا کاملا مشخص شده است، اما رژیم اسلامی و حامیان شوونیستی باستان پرست آن در میان به اصطلاح اپوزیسیون رژیم در خارج از کشور با مستمسک قرار دادن "استفادۀ مشاعی" یا "استفادۀ مشترک" از آبهای آزاد این دریا در متن این قراردادها که بهیچوجه از نظر حقوقی "مالکیت مشترک" نیست، بیش از دو دهه استکه مانع تعیین وضعیت حقوقی این دریا شده و وضعیتی بحرانی بحرانی را به کشورهای حاشیۀ دریای خزر تحمیل کرده است. صدور مواد مخدر و حمایت و آموزش بنیادگرایان دینی در جمهوریهای آسیای میانه از طرف رژیم ایران معضل دیگری استکه امنیت این جمهوریها را مورد تهدید قرار داده است!
بدین ترتیب ایران، طی سالهای بحرانی و پرماجرا از بنیانگذاری رژیم اسلامی تابه امروز، مبدل به منفورترین کشورها در جهان و مخل امنیت و آسایش کشورهای منطقه و یکی ار بحران خیزترین مناطق جهان تبدیل شده است. این شرایط نیز وضعیتی را بوجود آورده استکه اگر خیزشی مردمی برای برافکندن اساس این رژیم در داخل کشور بوجود بیاید که احتمال آن نیز با توجه به ورشکستگی همه جانبۀ رژیم و بویژه با از بین رفتن مشروعیت دینی، اخلاقی و حکومتی  آن در اذعان عمومی ایرانیان، هیچ حامی نه در جهان و نه در منطقه و در میان کشورهای همسایۀ ایران برای این رژیم وجود داشته باشد. حال این مناسبترین شرایط بوجود آمده از لحاظ داخلی و خارجی را مخالفین این رژیم چگونه مورد استفاده قرار خواهند داد، مبحثی جداگانه و مربوط به ظرفیت و توافق واقعی آنها در اتحاد علیه رژیمی که هیچکس دیگر خواهان تداوم حیات بحران زای آن نیست، میباشد.
در آستانۀ سی و چهارمین سالگرد انقلاب بهمن ماه، کانون فرهنگی- سیاسی خلق تورکمن اعلام می دارد که مشکل گشای واقعی فاجعه ای بنام رژیم اسلامی برای خود ایران، منطقه و جهان، نه تغییر ولی فقیه مطلقه و یا لغو این اصل از قانون اساسی رژیم یا تغییر رؤسای جمهوری یا نمایندگان مجلس یا آیت الله و حجت الاسلام های شورای نگهبان، مجلس خبرگان و مجلس تشخیص مصلحت نظام، بلکه لغو کلی و اصولی آن قانون اساسی استکه بیش از سه دهه بصورت سخیف ترین قانون اساسی جهان، سرنوشت مردم و کشور را به فاجعه آمیزترین شکل ممکن رقم میزند.


                                                                 کانون فرهنگی- سیاسی خلق تورکمن
                                                                             بیستم بهمن ماه هزار و سیصد نود و یک

Wednesday, February 6, 2013


An Open Letter to  UN Special Rapporteur for HR Situation in Iran Dr. Ahmad Shahid!

 His Excellency Ahmad Shahid!

 This is short briefing about Iranian Turkmens and how their basic Human 
 Rights abuse by Iranian dictator regime. I hope documentes tell more and 
 inform You completely than me.


With all bests to You

Yours sincerely


Arne Goli

Director of “Turkmen Study Center”

goliarne@yahoo.com
                                      ------------------------------------------
            
  Iranian Turkmens;




                             Their democratic struggles for

                                                       Human Rights  
                                                                           and Freedom!





Tuesday, February 5, 2013

عکس روز


کاش به اندازه مورچه عقل داشتیم!


کاش بجای تهمت زدن و کوبیدن یکدیگر با عناوینی نظیر "ناآگاه"، "غیرمسئول" ... همانند این مورچه ها نردبانی می شدیم برای همدیگر در صعود به مقامی بالاتر و خروج از چاه غفلت.